مهماني افطاري
ديگه كم كم ماه ضيافت خدا داره به پايان ميرسه تواين ماه زيبا خيلي روزهاي خوبي داشتيم هرشب سرسفره افطاري سه تايي به انتظار الله اكبر مي نشستيم وبا دعا وصلوات روزه خودمون راباز مي كرديم تو صلوات را كامل ياد گرفتي وچقدر زيبا صلوات مي گي بعدش فرني خودت را مي خوردي صلوات راخيلي محكم مي گفتي و ما را هم مجبور مي كردي كه محكم بگيم انشاء الله خداي اين ماه زيبا حافظ ونگهدار توباشد شبهاي قدر چقدر زيباست انشاء الله كه خداوند مهربان دعاهاي مارااجابت وقبول كند تو به خاطر كلاسهات زود ميخواييدي ومن پيش تو مي نشستم ودعا ميخواندم
دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند