گلايه
پسرگلم نميدونم از تنبلي خودم گلايه كنم از بدشانسي تو گلايه كنم يا از كارهاي بابايي من از بچگي آرزو داشتم براي تو اين سايتو درست كنم ولحظه به لحظه زندگيت روبرات بنويسم ولي چهار سال طول كشيد تا اينترنت گرفتيم حالاهم كه گرفتيم تو خونه فقط باگوشي ميتونيم كاركنيم باكامپيوتر نميتونيم براهمين توگوشي هم مثلاكادر درج عكس نيس براهمين نميتونم برات هروقت كه خواستم بنويسم يه مطلب چند مدت طول ميكشه تابرات بنويسم اينقدر تودلم حرف هست كه برات بنويسم ولي نميشه كه نميشه ديگه تصميم گرفتم اينجا يه گلايه بكنم بعد به بابايي بگم كه بخونه تادلش به رحم بياد تا كامپيوترمون رودرست كنه. بابايي مچكريم پسرگلم انگار گلايه كارخودش روكردحالا وقت تشكر از بابايي هس...