من تمبلم آيا
سلام خوشگل ماما عسل ماما ناناز ماما هرروز من اينارو بهت نگم روزم شب نميشه من ديگه بايد اعتراف كنم كه مامان تمبلي هستم هرچقدر سعي ميكنم كه مشكلات سرراه رو بردارم ومرتب برات بنويسم نميشه كه نميشه كامپيوتر خونه خرابه اينجا هم سركار كيس ام گوشي منو نميشناسه اصلا هم نميتونم كاري بكنم اينقدر برات عكس گرفته بودم تو اين سه ماه همش نگر داشته بودم كه بابايي كيس خونه رو درس كنه اما باز بدشانسي اونروز بابايي گوشيمو برده بود برنامه بزنن اقايي محترم تمام اطلاعات گوشيمو به خاطر يه برنامه تميز كارخانه زاد كرده دستش به مراتب درد نكنه اما با همه اين بد بياريها واقعيت اينه كه دوست دارم وهمه اطلاعات سه ماه گذشته رو بدون عكس يعني فقط نامه وار برات ميگم نه مستند
يكي از اتفاقا تموم كردن مهدت بود كه اولين سال تحصيلي بود كه مرتب ميرفتي مهد و بالاخره در پايان ارديبهشت مراسمتون برگزار شد و به سلامتي تموم شد البته مهد برنامه هاي تابستوني داشت ولي من ترجيج دادم كه امسال اخرين سال استراحتت هست خونه بمونه يعني خونه مامان جون وايشالا از مهر شروع زندگي مدرسه ايت ميشه و براي تابستونت چند تا كلاس با بابايي تدارك ديديم يكي ژيمناستيك وديگري كلاس پيانو كه يكي شروع شده وديگري ميخواد شروع بشه واسه كلاس زبانت ميخوام يكم منتظر بمونم تو اين سه ماه خيلي كارا كرديم بعضي از عكسا خيلي حيف شد كه پاك شدن ولي خب كاري از دستم برنمياد از پيك نيك تو حياطمون تا رفتنمون به ييلاق
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی